زندگی وعلوم رایانه

این وبلاگ تقریبا تخصصی است و در گوشه کنار آن جک و پیام زیبا گذاشته می شود

زندگی وعلوم رایانه

این وبلاگ تقریبا تخصصی است و در گوشه کنار آن جک و پیام زیبا گذاشته می شود

راستی امروز داشتم تقویم را نگاه می کردم که متوجه شدم ماه رمضان هم مثل بقیه ماه های خدا داره تموم میشه انگار همین دیروز بود که ماه  مبارک حلول کرد و همه بهم تبریک می گفتیم چقدر زود گذشت

باورم نمی شه زندگی چقدر زود می گذره یاد یه شعر افتادم :

برلب جوی بشین و گذرعمرببین

راستی  چقدر به فکر گذرلحظه هامون هستیم ؟

توی یه ماهی که گذشت چقدر بفکر خودمون بودیم ؟

چقدر خوبه توی این لحظه های آخر ماه رمضان یه  حساب کتاب برای کارامون داشته باشیم حداقل اینو

می دونیم که کجا ایستادیم کجا باید بریم چفدر به خود ایدآلمون  نزدیک شدیم

 

اینو یه جایی خوندم خوشم اومد دوست داشتین بخونین

دیروز شیطان را دیدم در حوالی میدان، بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می فروخت.

مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو می کردند و هول می زدند و بیشتر می خواستند.

توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص، دروغ و خیانت، جاه طلبی و قدرت. هرکس چیزی می خرید و در ازایش چیزی می داد. بعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند و بعضی پاره ای از روحشان را. بعضی ها ایمانشان را می دادند و بعضی آزادگیشان را.

شیطان می خندید و دهانش بوی گند جهنم می داد. حالم را به هم می زد، دلم می خواست همه ی نفرتم را توی صورتش تف کنم.

انگار ذهنم را خواند، موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم، فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا می کنم، نه قیل و قال می کنم و نه کسی را مجبور می کنم چیزی از من بخرد، می بینی آدم ها خودشان دور من جمع شده اند.

جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیکتر آورد و گفت: البته تو با اینها فرق می کنی. تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می دهد. اینها ساده اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می خورند.

از شیطان بدم می آمد، حرف هایش اما شیرین بود. گذاشتم که حرف بزند. او هی گفت و گفت و گفت. ساعت ها کنار بساط شیطان نشستم. تا اینکه چشمم به جعبه ای عبادت افتاد که لا به لای چیزهای دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم. با خودم گفتم: بگذار یک بار هم که شده کسی چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد.

به خانه آمدم و در جعبه ی کوچک عبادت را باز کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود. جعبه ی عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت. فریب خورده بودم.

دستم را روی قلبم گذاشتم، نبود. فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام.

تمام راه را دویدم، تمام راه لعنتش کردم، تمام راه خدا خدا کردم. می خواستم یقه اش نامردش را بگیرم، عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم.

به میدان رسیدم. شیطان اما نبود.

آن وقت نشستم و های های گریه کردم، از ته دل.

اشک هایم که تمام شد، بلند شدم، بلند شدم تا بی دلی ام را با خود ببرم که

صدایی شنیدم... صدای قلبم را.

 

پس همان جا بی اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم. به شکرانه ی قلبی که پیدا شده بود.

 

 

 

 

 

ا مرورگر فایرفاکس آسوده بخوابید !

اضافه شونده Auto Shutdown ابزاری است که با نصب آن در مرورگر فایرفاکس، سیستم شما بطور خودکار در زمان تعیین شده خاموش می شود.
 
شبهایی را به یاد آورید که با خستگی پای سیستم کامپیوتر نشته اید. مشکل آن است که در حال دانلود یک نرم افزار پر حجم هستید و بدلیل سرعت پایین خط اینترنت مجبور هستید تا 2 ساعت دیگر بیدار بمانید.

در این لحظه دو راه پیش روی دارید، تا صبح بیدار بمانید تا دانلود نرم افزار شما تمام شود و یا بی خیال شده و سیستم خود را خاموش کنید. اما اضافه شونده Auto Shutdown راه حل سومی است که به شما پیشنهاد می شود. این Extension بصورت کاملآ خودکار کامپیوتر شما را پس از پایان تمامی دانلودها خاموش می کند و شما می توانید خوابی آسوده داشته باشید.

در حال حاضر تنها امکان استفاده از این ابزار بر روی سیستم عامل ویندوز وجود دارد و بزودی نسخه Mac آن نیز آماده می شود.